بخش 34 - منازعت امرا در ولیعهدی

یک امیری زان امیران پیش رفت

 پیش آن قوم وفا اندیش رفت

 

یکی از بزرگان قبایل در قبال درخواست مردم در خصوص انتخاب نایب وزیر

به ان مریدان وفادر نزدیک شد

***********************************

 

گفت اینک نایب ان مرد. من

نایب عیسی.منم اندر زمن

 

گفت خلیفه و جانشین ان مرد (وزیر) فقط من هستم و در حقیقت نایب حضرت عیسی (ع) منم در این دوران

 

************************

اینک این طومار برهان منست

 کین نیابت بعد ازو آن منست

 

برای اثبات ادعای خویش برهان من نامه یا خلافت نامه ای ایست که وزیر مرحوم به من عنایت کرده

پس با توجه به این دلیل نیابت بعد وزیر از ان من است

 

**********************

آن امیر دیگر آمد از کمین

 دعوی او در خلافت بد همین

 

یکی دیگر از سران قوم از جای خویش بلند شد و دقیقا همان ادعا را نمود

******************************

از بغل او نیز طوماری نمود

تا بر امد هر دو را خشم جهود

 

دقیقا مدرک مدعی دوم هم شبیه ان بود و ادله خویش را ارایه نمود

این تعدد موجب بروز غضب و خشم هر دو مدعی گردید

***********************

ان امیران دگر یک یک قطار

برکشیده تیغ های ابدار

 

تمامی دوازده پیشوا در یک صف مدعی گشتند و هریک شمشیر حقیقت بودن خویش بر دیگری را از نیام دراوردند

 

************************

هر یکی را تیغ و طوماری به دست

 درهم افتادند چون پیلان مست

 

در دست هر مدعی امامت خلافت نامه و شمشیری بود و مانند فیلان عصبانی به ستیز با هم پرداختند

*******************************

صد هزاران مرد ترسا کشته شد

تا ز سرهای بریده پشته شد

 

صدها هزار انسان با اعتقاد عیسوی در این اشوب هلاگ گشتند

به حدی که از سرهای بریده تلی درست گردید

****************************

خون روان شد همچو سیل از چپ و راست

کوه کوه اندر هوا.زین گرد خاست

 

سیل خون از کشتگان این فتنه از جهات مختلف روان گشت

و غبار کینه و حادثه عظیم تمامی فضای ان دوران را فرا گرفت

 

***********************

تخمهای فتنه‌ها کو کشته بود

 آفت سرهای ایشان گشته بود

 

ماحصل ان بذر و ازمون کشته های فراوانی بود

و در نهایت چه سرهایی که از تن جدا گشت

 

**********************

جوزها بشکست و آن کان مغز داشت

 بعد کشتن روح پاک نغز داشت

 

اجساد این فتنه بزرگ دقیقا شبیه گردوهایی بود که شکسته شدند

و بعضی از کشتگان مانند بعضی گردوها دارای مغر بودند

مغز کنایه از بار معنایی است و ان کسانی که پاک و مصفا بودند مانند اهل ایمان جان باختند

مسایل السلوک

در شهادت فرد ملاک سبقه او در معنویت است ان کسی شهید واقعی است که نیت و اعمال وی برای خشنودی حق باشد

اگر کسی در جوار پیامبر کشته شود ولی الوده به معصیت باشد و نیت او رضای خدا نباشد مرگ او شهادت نیست

شهادت دارای درجاتی است و کسب این مراتب به باور و افعال وی است

 

***********************

کشتن و مردن که بر نقش تنست

 چون انار و سیب را بشکستنست

 

کشته شدن و به مرگ طبیعی مردن دو حالت رهایی از نقش جسم است و به تبع ان حقیقت روح میت اشکار میگردد

دقیقا مانند انار و سیب دو میوه بعد از شکافتن و فشردن کیفیت دانه و مزه ان مشخص گردد

 

***********************

آنچ شیرینست او شد ناردانگ

 وانک پوسیده‌ست نبود غیر بانگ

 

اگر چیزی شیرین باشد مانند ان اب انار پاک و دارای مزه عالی است انچه پوک و پوسیده باشد غیر صدای تو خالی چیزی نخواهد بود

مسایل السلوک

منظور از باطن انار سیرت انسان خوش باطن است هر فردی به مکارم اخلاقی و کمال انسانی و معنوی مزین باشد او منبع صدق و صفا خواهد شد

و انکس که دارای سیرت ناپاک و الوده به گناه باشد او ادعایی بیش نیست

 

*********************

آنچ با معنیست خود پیدا شود

 وانچ پوسیده‌ست او رسوا شود

 

لذا مرگ موجب برملا شدن هویت معنویت شخص میگردد و انکه باطنی سیاه دارد او رسوا خواهد شد و در واقع پوسیدگی ادعای معنوی وی اشکار میگردد

 

**********************

رو بمعنی کوش ای صورت‌پرست

 زانک معنی بر تن صورت‌پرست

 

ای انسان مادی و متظاهر چقدر گیر صورت هستی برو و  در کسب معانی تلاش کن

زیرا حقیقت برای انسان مانند پر پرواز است اگر قرار است ادم به واقعیت معنا دست یابد میبایست وسیله عروج خویش را پیدا نماید

 

***********************

همنشین اهل معنی باش تا

 هم عطا یابی و هم باشی فتی

 

با اهل دیاتت مجالست نما زیرا این همنشینی موجب عطای حقیقت و کسب جوانمردی گردد

مسایل السلوک

قرب با مردان خدا انانیکه اراسته به صفات الهی هستند از مهمترین اصول اسلامی بویژه عرفانی است

مجالست با اهل پاکی و صفا موجب تزکیه و شور و شوق بیشتر در اعمال و باعث رشد معنوی افکار گردد

گویند روزی پیامبر در مذمت نفاق صحبت نمود یاران بخانه رفتند و ان حالی را که در محضر سید ع داشتند در غیبت ایشان نیافتند ترسیدند منافق شده باشند

به ایشان شرح ان حالات را بیان کردند

پیامبر گفتند

این طبیعی است حضور در جوار و همکلامی با من خود موجب تعالی میگردد و ان در غیاب من مشاهده نگردد

همنشینی و محبت با مقربان الهی مرید ثروتمند معنا کند و ایین سخاوت را در نهاد او بارور نماید

 

***********************

جان بی‌معنی درین تن بی‌خلاف

 هست همچون تیغ چوبین در غلاف

 

روح انسان اگر فاقد معنویت باشد و اثار اسمانی بودن در او مشاهده نگردد

جسم چنین فردی مانند شمشیری چوبی است که در نیام است

چطور تیغ چوبی بصرف بودن در غلاف فاقد ارزش است دقیقا جسم بدون معنویت و عاری از وجد و ذوق کمال انسانی بی ارزش است

 

***********************

تا غلاف اندر بود باقیمتست

 چون برون شد سوختن را آلتست

 

انسان تا هنگامی که ذات چوبین داشته باشد و مانند شمشیر چوبی در غلاف باشد به نظر خوب می اید

اما به محض امتحان پوچ بودن هستی او مشخص گردد

مسایل السلوک

ادم باید دارای باطنی پاک و بی ریا باشد اگر سیرت او متفاوت از کردار و گفتار او باشد او الوده نفاق است

و دقیقا مانتد اسلحه ای تقلبی است در کارزار

 

***********************

تیغ چوبین را مبر در کارزار

 بنگر اول تا نگردد کار زار

 

شمشیر چوبیین را در مبارزه انتخاب نکن اول اندیشه نما بدین حرکت مزورانه بعد عمل نما

مسایل السلوک

انسان منافق نباید به اعمال ریایی خویش دل بندد چون انان توشه اخرت نیست

اخرت با افعال خالصانه تضمین است ایا هیچ عاقل با اسلحه بدلی در میدان کارزار حاضر میشود

 

**********************

گر بود چوبین برو دیگر طلب

 ور بود الماس پیش آ با طرب

 

اگر اعمالت مانند سلاح چوبین است در میدان حشر حاضر نشو

میبایست برای توشه و حساب معاد اندیشه ای کرد

لذا سلاحی الماس مانند تهیه نما و بعد با طیب خاطر در میدان جنگ حاضر شو

قیامت میدان جنگ است جنگ حق و باطل

هر کسی به حقیقت عمل نماید پیروز خواهد بود و هیچ اندوهی بر او نیست

اما افعال خلاف امر خدا نتیجه اش عذاب و بیچارگی است

 

********************

تیغ در زرادخانهٔ اولیاست

 دیدن ایشان شما را کیمیاست

 

سلاح واقعی و جنات بخش فقط در اسلحه خانه مردان خداست لذا ملاقات با دوستان الهی ارزشمند است

مسایل السلوک

چرا مولانا دیانت را در مجالست مردان الهی میداند

این امر به نص صریح قران و اموزه های دینی ثابت است

دلیل عفلی اینکه انسان برای نیل کمال نیازمند الگو هست

لذا دوستان خدا به سبب بندگی و اجرای درست فرمان خدا مقرب گشته اند انها ایینه تمام و کمال دستورات خدا هستند

بقول سیدنا علی علیه السلام

انان قران ناطق هستتد

اگر قران فرموده دروغ نگید

انان جلوه عملی صداقت هستند و تمامی فرامین خدا در افعال انان نمود واقعی یافته است

حتی خواندن عملکرد انان شوق توبه ایجاد میکند خداوند در قران فرمود

ان اولیا الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون

هر ایینه دوستان خدا نه ترسی داشته باشند و نه اندوهگین در دنیا و اخرت

زیرا انان فرمان خدا را کامل و صحیح عامل بودند

حتی مولانابزرگترین روحانی وادی شریعت ایمان حقیقی را در شاگردی شمس تبریز بیسواد میبیند

چون اولیا در همه اقشار هستند

در کارگر و کشاورز در اخوند و ملا و کارمند و حاکم و تاجر

هر کس درست عمل نماید اولیا است و اگر بد عمل نماییم ولی نیستیم حتی اگر مجتهد زمان باشیم

 

************************

جمله دانایان همین گفته همین

 هست دانا رحمة للعالمین

 

هر کس دارای عقلی سلیم است به این امر مهم سفارش نموده است

زیرا دانایان برای تمام کاینات موجب رحمت هستند

مسایل السلوک

دانا در اموزه های دینی یعنی پرهیزگار

و پرهیزگار یعنی خدایی شدن

خدایی بودن به علم و تخصص و ثروت و حزب و گروه نیست

خدایی بودن به الهی عمل کردن است انانکه شبیه حق به همه هستی احترام گذاشتند

گویند

ایراهیم علیه السلام به مهمان خویش که خدا را قبول نداشت غذا نداد جبرییل امد و فرمود

ابراهیم خدا میفرماید من به مخلوقم در حالی که مت را باور ندارد هفتاد سال غذا دادم تو یک وعده او را تحمل نکردی

خدایی اندیشیدن یعنی داشتن قلبی سالم عاری از تعصب کیته حسد نفاق....

در قران هست فردای قیامت سوال کنند

من اتی الله بقلب سلیم

انانی که قلبی سالم از دنیا اورده اند بیایند برای گرفتن هدیه الهی

قلب سالم قلبی پاک از تمامی صفات منکر و دلی عاشق به همه مخلوق حتی کوه و دشت و دریا و حیوانات و نباتات

این بزرگان موجب رحمتند و دانای واقعی

 

**********************

گر اناری می‌خری خندان بخر

 تا دهد خنده ز دانهٔ او خبر

 

تمثیل زیبای مولانا در انتخاب الگوی مناسب در زندگی معنایی

میفرماید

اگر قرار میوه انار را بخری اناری رو انتخاب کن که بلحاظ طعم و رنگ و مزه به پختگی کامل رسیده باشد

انار پخته خندان کنایه از استادی کامل و عارف که استفاده از وی موجب تعالی و رشد تو گردد

 

***********************

ای مبارک خنده‌اش کو از دهان

 می‌نماید دل چو در از درج جان

 

بسیار با برکت است کلام و ارشاد انسانی عاقل و کامل زیرا او رازهای زندگی را از درون دل بیرون می اورد و مرید را به حقیقت میرساند

 

**********************

نامبارک خندهٔ آن لاله بود

 کز دهان او سیاهی دل نمود

 

اما بسیار نامیمون است سخنان سیاه و تاریک انسانی که ظاهر مثل گل لاله زیباست اما هیچ نوری در کلام او یافت نمیشود

 

**********************

نار خندان باغ را خندان کند

 صحبت مردانت از مردان کند

 

خنده یعنی کلام ارشادی انسان فهمیده باغ وجودت را سرسبز نماید و مجالست با مردان صادق ودرست تو را هم به زمره مردان زندگی معنابی در می اورد

 

************************

گر تو سنگ صخره و مرمر شوی

 چون به صاحب دل رسی گوهر شوی

 

اگر حتی وجودت و دل تو مانند سنگ سخت و سفت باشد و پذیرای حق نباشد

تنها را انعطاف دل تو فقط مصاحبت با انسان صاحب اندیشه است

 

*********************

مهر پاکان درمیان جان نشان

 دل مده الا به مهر دلخوشان

 

محبت و علاقه نسبت به اهل دل و اولیای خدا را در ژرفای جانت جا بده

و هیچ وقت به اهل دنیا و انسانهای مادی دلبسته نشو

مسایل السلوک

گویند زن صحابه در غزوه احد خبر شکست مسلمانان را شنید هنگامی خبر شهادت برادر و شوهر و پدرش را شنید گفت اگر رسول الله زنده هستند تحمل این مصایب سبک هست

این محبت به انسان کامل است

*****************************

کوی نومیدی مرو اومیدهاست

 سوی تاریکی مرو خورشیدهاست

 

از درگاه خداوند مایوس نباش وادی معنویت همه رحمت است و امید و ناامیدی کوی شیطان است

لذا با یاس بسوی ظلمت حرکت کردن است

ادم باید در اوج مشکلات توکل و یاری جستن زیبا به خورشید قدرت یعنی ذات خداوند داشته باشد

زیرا ناامیدی کفر و وسوسه شیطان و نفس است

******************************

دل ترا در کوی اهل دل کشد

 تن ترا در حبس آب و گل کشد

 

اگر با دل بسوی خدا و تعلقات وی حرکت نمایی یقینا ان میل شما را به وادی اهل دل خواهد کشاند

ولی تعلقات جسمانی و مادی فرد را در کوی اب و گل گرفتار خواهد کرد

کوی اهل دل یعنی دوستی با انبیا و اولیا و قران

 

**************************

هین غذای دل بده از همدلی

 رو بجو اقبال را از مقبلی

 

اگاه باش که روح نیازمند غذا است و تغذیه دل به صفات حمیدا و همدلی و وادی توحید است

و تنها را نیل به این مهم محبت و دوستی و پیروی از اهل قبولیت و مقربان و برگزیدگان خداست

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : دو شنبه 16 فروردين 1395برچسب:انجمن,ادبی,مولانا,سنگان,مثنوی,معنوی, | 11:29 | نويسنده : مولانا سنگان |